GI 56
Reza Vaqar (poet) to Farhad Mirza: Requesting the rent of a village
GI 56
درآمد: از وقار به فرهاد میرزا معتمد الدوله در باب تعیین تکلیف اراضی موید الدوله در فارس و سایر نقاط
مهر روی پاکت وقار ۱۲۹۰
جعلت فداک هر چند وقار را که دوره زندگانی تمام است و عمر عزیز آفتاب بر لب بام در آخر پیری فکر تنقیح زندگانی و اقتفای شأن جوانی خلاف رای صواب و مخالف عهد اولیالالباب است ولی نص یثیب ابن آدم و یثیب فیه الحسنات کلامی مهذّب است، و آیة انّما اموالکم و اولادکم فتنه حکمی مجرّب شبهه در آن نیست که عدت نتایج باعث کثرت حوائج است و طول زندگانی موجب ازدیاد امال و امانی است خاصه بادعلامات آخر زمان که روز بروز اعقاب فقرا را علم و ادب کاسته و خواهش و طلب افزوده شود و اشبال اکابر و ملوک را قدردانی و هنرپرستی نسبت به آباء عظام و اجداد کرام یکی از هزار و عشری از اعشار باقی نخواهد ماند. در این مرحله شبهه و در این مرحله خدشه نیست که از این پس چون حضرت نواب اقدس دام اقباله که عمرشان فزاینده و امرشان پاینده باد ملکی دانشمند هنرپسند کامل کافی قدردانی مهربان کریم الطبع وسیع الخلق صادق اللسان نیز در این دودمان ظهور نخواهد یافت پس اغتنام فرصت و غنیمت وقت لازم است که تا ریشه در آب است امید ثمری هست شاید به همت عالی حضرت اقدس والا دام اجلاله خلایف را بر وظایف و اعقاب را بر القاب و ولدان را محلی از بلدان بلکه معاشرین را مددی بر معاش و آشنایان را کاسه برآب و آش بیفزاید و موجب رفاه جمعی دعاگوی دولتخواه گردد و نشانی از آثار بر وصله سرکار در این سلسله مستاصله باقی ماند. لهذا از هنگام بروز داستان املاک مرحوم مبرور مویدالدوله اسکنه الله فی بحابیح الجنان بر آن شدم که اگر بشود یکی از آن املاک را به حق داعیان در نسق آریم. وجهی وجیه که یکی از آنها ابتیاع شود مستطاع نبود و سادات رفیع الدرجات دست غیب قدری از ملک شیخ علی چوپان را متولی بالاستحقاق بودند که قبالهجات از قدیم الایام تا به جناب مرحوم شیخ الاسلام و سایر علمای اعلام حکم داده اند و تصدیق نوشتهاند و حضرت اشرف اقدس والا دام عمره و عزه خود مطلعند و اجازۀ مطالبه به عالیجناب میرزا ابوالحسن دادهاند و با داعیان از قدیم معامله دیگر در زرگران رامجرد داشته و پدر مرحوم میرزا ابوالحسن به او وصیت کرده بود که اگر فلانی سه چهار سال هم مال الاجاره ندهند از ایشان ملک را استرداد نکنید لهذا داعیان را تکلیف در این مزرعه و اجارهء آن نمودند و به جهت آنکه از دیگران اطمینان نداشتند به داعیان قرار اجاره داده و این چند روزه به حکم جناب حاجی میرزا هدایت الله آنجا را به داعیان واگذاشتند و اسقاط خیارات را کردند ولی قسم دادند با ایمان مؤکّده و پیمان مغلظه منتقل نمودند و عهد گرفتند که چند روز به احدی ذکر آن نشود و اظهار آن را ننمائیم. داعیان نیز از چند نفر ارباب خبره جویا شدیم همه تصدیق کردند که انشاءالله نه ضرر به دیوان دارد و نه به فقیران. اما فقیر با وجود آن نقض پیمان را در خدمت سرکار کرد ناچار واجب دیدم که به دربار معدلت مدار اظهار نمایم و اِنها نمایم. اول که حضرات اصرار کردند به طهران نوشتم شاید قسمت ابتیاعی خریده شود. در این بین عالیجاه آقا هم عهد کرد که هر طور باشد آن را منتقل به داعیان کند. حالا معلوم شد صرفه خود را در فروختن به جناب شریعت مدار شیخ الاسلام دیده و میخواهد به ایشان واگذارد. در آن هم عرضی نیست در شرکت ایشان برکت است و البته با التفات سرکار هیچ زیانی ندارد شاید انشاءالله تلافی زحمات اخوی میرزای فرهنگ نیز بشود که اول در حین ورود موکب مسعود ملکی در خفر اجاره کرده بود حکم محکم در استرداد آن شد و عالیجاه حاجی میرزا احمد خان رسید دو ملک در رامجرد موسوم باسفدران [به اسفدران] و نارک از حضرات سوادکوهی اجاره نمود و اجاره نامچهها حاضر است به ملاحظه حاجی معدّل مسکوت عنه ماند. داستان فهونده و خواب حضرت جمشید در تخت جمشید و تعیین میرزای وزارت باب انباء را که داعی ملتمس شدم تو پنداری خیالی بود و خوابی. همه کس در عهد دولت سرکار ملک ها خریدند مرحمتها دیدند عمل گوناگون کرده به امل خود به کام دل رسیدند. آخر داعیان هم در این عهد که در واقع عهد اقبال ماست باید مرحمتی و نشانهای از التفاتها داشته باشیم. اگر در اینجا رعایتی و اعانتی رود جبر کسر کچی خراب و تلافی آن شود که مردم بدانند که همه کس ملک خراب وا نمیگذارند و از هر جهت مناسب داعیان است و مقدار مستمریان سالیان دیگر اختیار با سرکار است اصرار در استتار دارند ولی مرا در خدمت سرکار پنهانی نبوده و نیست امرکم العالی مطاع امرکم العالی مطاع.
[پشت نامه: خط مرحوم وقار است به مرحوم حاج فرهاد میرزا معتمدالدوله که آقای محمود فرهاد به این جانب یادگار دادهاند. ۲۸ دی ۱۳۲۱ هجری شمسی قاسم غنی.]
پانوشت: آیة انّه اموالکم و اولادکم فتنه: سوره تغابن آیه ۱۵ از قرآن.
خفر: یکی از باستانی ترین نقاط استان فارس است.
فرهاد میرزا معتمد الدوله: پانزدهمین پسر عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه که در سال ۱۲۵۰ حکمران خوزستان شد. به دلیل حمایت از عباس میرزا ملک آرا، برادر ناصرالدین شاه، مورد بی مهری شدید شاه قرار گرفت طوری که بارها به سفارت انگلستان پناهنده شد. در دوران ناصری سمت های متعددی داشت و حکمران چند منطقه بود.
موید الدوله: طهماسب میرزا در زمان عباس میرزای نایب السلطنه (پدرزن و عموی وی) حاکم کاشان شد (۱۲۵۰) و سال بعد حاکم همدان. در ۱۲۶۴ امیر کبیر وی را حاکم کرمان کرد که تا ۱۲۶۸ در این مقام باقی ماند. مدتی کوتاه حاکم همدان بود و سپس والی فارس شد. پس از آن نیز سمت هایی دیگر و حکومت شهرهایی دیگر را بر عهده داشت.
میرزا هدایت الله: وزیر دفتر: وزیر مالیه ایران.
نارک، زرگران و رامجرد، اسفدران: همه در استان فارس قرار دارند.
اِنها: آگاه کردن، خبر دادن.
خفر: در نزدیکی سمیرم در استان اصفهان است.