GI 18
Haji Mirza Aqasi to the Shah. Concerning some diseases in the city and the suburbs (of Teheran).
GI 18
درآمد: حاجی میرزا آقاسی به محمد شاه: رواج ناخوشی (احتمالا وبا) در پایتخت. آقاسی سلامتی نایب السلطنه و مادرش را به شاه گزارش می دهد و اندکی در باب بیماری شایع می نویسد.
خط حاجی میرزا آقاسی است
هو
قربان خاکپای آسمان سای همیونت گردم دستخط همیون سبب روشنی دیده و دلست و باعث رفع تزلزل. نگاهدارندهء کائنات حافظ آن ذات کامل الصفات باد. فیالحقیقه همه موجودات در مقام عجز و اضطرار هستند. سیه روئی ز ممکن در دوعالم جدا هرگز نشده والله اعلم. اما تفاوتی در ادراک هست. برخی پنداری دارند و خود را منشأ کاری میدانند به آنها پر ظاهر نمیشود پاره [ای] پردهء پندار ندارند و حقیقت بر آنها منکشف است خود را اعجز موجودات میداند و قیام خود را با قیومیت مقوی اصل یافته عجز او بر او خوب ظاهر است . ما بندگان روسیاه عاری از تمیز همین تخیل و تفکر داریم چه باید کرد آنکس که کارها را میکند خود میداند که چه میکند. بیهوده فکر برای ما عاجزان میماند. الفقر سواد الوجه فی الدارین. حال مقرب الخاقان معیرالممالک نوشته بود که از احوال آقای خودم حضرت نایب السلطنه روحی فداه مستحضر باش او را به حفظ حافظ کل سپردهام بحول الله و قوته خودش و والده ماجدهاش در کمال صحت میباشند. در نیاوران ناخوشی نیست خاطر جمع و مطمئن باشید. بودن کمترین بنده در کاشانک به جهة اطمینان ایشان است والا بعباس آباد می رفتم دیدم اگر حرکت کنم ایشان پریشان میشوند در کاشانک ماندم از شهر و دهات هنوز بالمره پاک نشده. باران دیشب امیدوارم ضرری نرساند. اینها سخن است نه کسی حقیقت این مرض را فهمیده نه معالجه آن را دانسته و نه تاثیر سردی و گرمی و باران و آفتاب را پیدا کرده آنچه کمترین بنده یافته خالی نگاهداشتن معده که فساد نشود و پرهیز کردن از اسباب فساد معده و نترسیدن، معین صحت است. حفظ خدای تعالی همراه باد و مرا فدای آن وجود مبارک گرداند. زیاده جسارت ندارم. امر الاشرف مطاع
پانوشت: سیه روئی ز ممکن در دوعالم جدا هرگز نشده والله اعلم: از گلشن راز محمود شبستری.
الفقر سواد الوجه فی الدارین: حدیث نبوی است.
معیر الممالک: باید حسینعلی خان، معیر الممالک سوم باشد. (درگذشت ۱۲۷۴)
نایب السلطنه: عباس میرزا، ملک آرا، فرزند محمد شاه قاجار (۱۲۵۵-۱۳۱۴): محمد شاه وی را خیلی دوست داشت تا جایی که قصد کرد ناصرالدین میرزا را از ولیعهدی برکنار و عباس میرزا جایگزین کند. به همین دلیل لقب ”نایب السلطنه“ را گرفت. اختلاف میان دو برادر بعد از به تخت نشستن ناصرالدین شاه باعث شد عباس میرزا را به عراق تبعید کند(۱۲۶۸). سال ۱۲۹۵ به تهران بازگشت و ملقب به ملک آرا شد و به وساطت حسین خان مشیر الدوله حاکم زنجان شد. حین شورش شیخ عبیدالله در سال ۱۲۹۷ به ناصرالدین شاه وفادار ماند و شاه به پاداش این خدمت حکومت قزوین را به وی داد. سال ۱۳۰۳ هم وزیر تجارت شد.
خدیجه: خدیجه خانم چهریقی : همسر کرد محمد شاه بود که از او دو پسر هر دو هم نام عباس میرزای نایب السلطنه داشت – اولی در شش سالگی درگذشت. مهد علیا و ناصرالدین شاه چندان چشم دیدن خدیجه و (دومین) عباس میرزا را نداشتند.