G III A 65

Reference: GIII A 65

درآمد:‌ امیر کبیر به ناصرالدین شاه: امیر مشغول کاغذهای خراسان و ظاهرا از مردم ایران گله دارد – چند نفر را برای فرماندهی چند قشون تعین کرده است – مکالمه با وزیر مختار روسیه  و رسیدگی به کارهای کرمان و آذربایجان – صحبتی هم از خان خانان، سلیمان خان قوانلو، دایی شاه، می کند که در حبس است و نمی داند باید او را آزاد کرد یا نگه داشت، توصیه می کند تصمیم را به مهد علیا واگذارند.

GIII A 65

هو

قربان خاکپای همایون مبارکت شوم دستخط همایون زیارت شد احوال این غلام از تصدق سر قبله عالم روحنا فداه بد نیست ولکن از صبح مشغول هستم اول به خواندن کاغذهای خراسان انشاءالله تعالی فضل خدا و بخت شما این کار را تمام خواهد کرد والاّ  چشم من از این مردم هرزه ایران آب نمی​خورد. ثانیا دیروز کلب حسین خان را از سمنان بر سر فوج​های مقصر گرگان و امروز حاجی محمد خان و سواره ابوابجمعی او را از راه فیروز کوه مامور کردم تفصیل عرض می​ خواهد. بعد مشغول کاغذهای میرزا جعفر خان بودم تمام شده نزد میرزا محمد علی خان است که به نظر همایون برسد که چاپار ببرد. بعد مکالمه  با جناب وزیر مختار روسیه بود بعد مشغول جواب​های کرمان و آذربایجان بودم تا حالا که به اندرون آمده جواب خاکپای همایون عرض می​شود. در باب خان خانان اول به نمک با محک پادشاه اسلام که این غلام دلم به حال سرکار مهد علیا و خودم از دست اینها می​سوزد. او بدی همه اینها را می​داند به فرمایش ایشان هم راه نمی​روند سوای دل تنگی چاره ندارد و به فرق مبارک مرتضی علی (ع) که من هر طور که فکر می​کنم با این مرد که خان خانان است چطور راه بروم از قوه عقلم خارج است. در حبس بماند دل خوری خانم است. بیرون بیاید راستش با شما به ترس و سطوت سلطنت راه نمی​رود  حکومت کلی معلوم جزیی پول نمی ​دهد از عهده بر نمی​ آید. باز به طور اطمینان به صوابدید خانم راه بروید. باقی الامر همایون

پانوشت: خان خانان: سلیمان خان قوانلو قاجار، دایی ناصرالدین شاه که سال 1264 حاکم اصفهان بود.